شناخت انواع سازهای بادی

امتیاز 5.00 ( 1 رای )

انواع مختلفی از سازهای به کار رفته در موسیقی های ملل مختلف جهان از جمله ایران و انواع متنوع تر آنها که در موسیقی غربی و بیشتر به صورت دسته جمعی در ارکستراسیونهای غربی به کار گرفته می شوند دارای ساختار مختلف و مواد به کار رفته متفاوتی می باشد.

سازهای بادی

تمامی سازها را می توان به طور کلی به چهار دسته یا گروه اصلی تقسیم بندی نمود که عبارتند از:

۱-سازهای زهی

۲-سازهای بادی: سازهای بادی چوبی، سازهای بادی برنجی

۳-سازهای ضربی: سازهای ضربی پوستی، سازهای ضربی سنجی یا فلزی

۴-سازهای کلاویه ای (پدال دارد)

این مجموعه به معرفی و بررسی متداول ترین سازهای کلاسیک و بومی ایران و ارکستر سمفونیک جمع آوری شده است.که بطور برجسته به بررسی سازهای بادی ایرانی مانند نی، سرنا، کرنا، دوزله، بالابان و … / سازهای بادی چوبی مانند فلوت، پیکولو، ابوا، کلارینت، فاگوت و … / سازهای بادی برنجی مانند ترومپت، ترومبون، هورن، توبا و … از لحاظ تاریخچه، ساختمان، ساختار و قسمتهای مختلف ساز، رنج صوتی و میدان صوتی، نحوه قرارگیری در ارکستر، رنگ صدا، کاربرد آنها و … سخن گفته ایم.

مقدمه

ساز بادی سازی است که دارای تشدیدکننده‌ای معمولاً لوله یا مجرای توخالی است که در آن ستونی از هوا یا در اثر دمیدن نوازنده در دهنی مانند نی و یا توسط دستان او مانند آکاردئون به ارتعاش در می‌آید. تغییر در ارتفاع یا اجرای نت‌ها با باز و بسته کردن کلیدها برای بلند وکوتاه کردن طول لوله تشدید کننده یا سوراخ‌های روی ساز یا تغییر حالت لب و دهان نوازنده انجام می‌شود.

سازهای بادی را به دو دسته بزرگ بخش می‌کنند: سازهای بادی چوبی و سازهای بادی برنجی. مهمترین عضو خانواده سازهای بادی فلوت کلاسیک می باشد. اما این نام‌ها را نباید به معنی آن گرفت که لزوماً این سازها از چوب یا برنج ساخته شده‌اند. مثلاً ساکسوفون از نظر ساختمان و نحوه تولید صدا بسیار به کلارینت نزدیک است و مانند کلارینت جزو سازهای بادی چوبی به‌شمار می‌رود هرچند که بدنه آن از برنج یا فلز دیگری ساخته می‌شود. یا فلوت ریکوردر که در گذشته بسیار رایج بود و از چوب ساخته می‌شد و امروز برای آموزش موسیقی به کودکان رواج دارد و از پلاستیک ساخته می‌شود ولی جزو سازهای بادی چوبی است. در واقع فرق این دو دسته نه در جنسی است که از آن ساخته شده‌اند بلکه به نحوه تولید صدا در دهنی آن‌ها مربوط می‌شود. در سازهای معروف به برنجی صدا از لرزیدن لب‌های نوازنده درون کاسه دهنی حاصل می‌شود و در سازهای معروف به چوبی صدا از لرزش قمیش یا لرزش لایه‌های هوا در گذر از روی تیغه یا لبه دهنی به‌وجود می‌آید.

انواع سازهای بادی:

دسته سازهای بادی مشروحه به دو رده کلی تقسیم می شوند:

۱-رده بادی های چوبی که خود بر سه قسم هستند:

قسم اول: سازهای بی زبانه مانند نی و بالابان که هوا بطور ساده یا با برخورد به لبه سوراخ ورود به داخل لوله وارد می شود.

قسم دوم: سازهای یک زبانه مانند دوزله که هوا در ورود به لوله زبانه ای ازجنس نی به نام قمیش را می لرزاند.

قسم سوم: سازهای دو زبانه مانند سرنا که هوا از میان دو تیغه نازک متکی به هم از جنس نی عبور کرده، سبب لرزش آن دو می شود.

بدیهی است که کیفیت صدا در هر یک از انواع سازهای بالا با یکدیگر متفاوت است.

۲-رده بادی های برنجی مانند کرمیل که به عوض سوراخ یا زبانه، دهانی ای لنگی یا فنجانی شکل دارند و لبهای خود عبورداده به درون لوله می فرستد. کیفیت صدا در این رده قوی تر و درخشان تر است.
نیروی محرکه تولید صوت در تمام سازهای بادی هوا و در قسمت اعظم آنها نفس آدمی است که در نوع اخیر نوازنده ساز نمی تواند صوتی را بیش ازمدت معینی بکشد زیرا او برای تازه کردن نفس احتیاج به قطع صوت دارد. زیر و بم شدن صوت در سازهای بادی به چند عامل بستگی دارد که مهمترین آنها کوتاهی با بلندی لوله و نیز قطر مقطع آن است؛ به عبارت دیگر هر چه لوله کوتاه تر و نازک تر شود صوت حاصل زیرتر خواهد بود، عامل دیگر فشار هوا است. به این ترتیب که هر چه هوا با فشار بیشتری به لوله داخل شود صوت حاصل در فواصل معینی زیرتر خواهد شد. قسمت اعظم سازهای بادی سازهای انتقالی هستند، یعنی اصوات حاصل از اجرای هر نت به نسبت معینی زیرتر یا بم تر از اصوات استاندارد شده در سازهای غیرانتقالی است.

 

فصل اول

سازهای بادی ایرانی

بُرغو، بُرغوا

از آلات بادی قدیمی به شکل شاخ میان تهی است که در آن دمیده می شده، نوعی از آن از جنس برنج با طول سه برابر سرنا ساخته و از آن سه نغمه ” ا، یا، بح” معادل ” دو، می، دو” استخراج می شده در واقع سازی مانند کُرنا است. نوعی از آن قلمی از جنس فولاد مخصوص است با شیارهای دیواره وظیفه تراش دادن را در ساختمان ساز به عهده دارد.

شاخ آبنوسی

از سازهای بادی چوبی قدیمی است که شکل و شمایل شاخ داشته و از جنس چوب آبنوس احتمالاً به شکل شاخ تراشیده و داخل آن را خالی می کرده اند.

بوق

معرب آن بوکسینا و از آلات بادی می باشد. بوق سازی ساده و مارپیچی شکل است با امتداد مخروطی و دهانه ای بازتر و طولی بین ۴۰ تا ۸۰ سانتیمتر که با دمیدن از دهانه کوچک نواخته می شود. نوع قدیمی

آن از جنس شاخ یا استخوان و یا فلز بوده. نوع دیگر آن را شیپور دستی یا کوچک می نامند که شکارچیان از آن استفاده می کرده اند. از بوق در مراسم و مجالسی مانند بزم و رزم، شکار، حرکت سپاه و شروع جنگ یا عقب نشینی و به طور کلی فرامین و علائمی از طریق صدای بوق بکار می رفته، بوق با ابعاد کوچک تا بزرگ آن و از جنسهای مختلف تقریباً در نزد اکثر ملل وجود داشته و در عزاداری و تعزیه و یا صور جمع و جلب توجه یا خبر نمودن مردم بکار می رفته است.

نی (نای)

لطیف ترین صدای سازهای ارکستر موسیقی ایرانی بی شک متعلق به نی است. نی یا نای قدیمی ترین ساز بشر است. انواع و اقسام این ساز در موسیقی های مقامی ایران وجود دارد و نوع متداول آن در موسیقی رسمی ردیف دستگاهی، نی هفت بند است. تکنیک نواختن نی به شیوه امروزی را از استاد نایب اسدالله اصفهانی می دانند.

ساده ترین نوع ساز بادی است که متشکل از یک لوله استوانه ای از جنس نی که سراسر طول آن از هفت بند و شش گروه تشکیل شده است به این دلیل این ساز را نی هفت بند نیز می گویند. نی به قطرهای متفاوت از ۵/۱ تا ۳ سانتیمتر و طولهایی مختلف حدود ۳۰ تا ۷۰ سانتیمتر ساخته شده است. در تمام آنها روی لوله، کمی در قسمت پایین ۵ سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب قرارگرفته و در یک یا دو انتهای نی روکشی برنجی با طولی کوتاه لوله نئی را پوشانده است و لبه لوله در قسمت دهانی آنقدر تیز است که می تواند لای دندانها قرار گیرد.

نی از انواع سازهای بی زبانه است. هوا توسط نفس نوازنده از انتهای بالایی به درون فرستاده شده و قسمت اعظم آن از نزدیکترین سوراخ باز خارج می شود. بنابراین باز و بسته شدن سوراخها به توسط انگشتان هر

دو دست نوازنده، طول هوای مرتعش و طول موج ارتعاش را زیاد و کم کرده و در نتیجه صوت زیر و بم می شود.
ساز را نمی توان کوک کرد، یعنی کوک آن راچنانکه در سازهای زهی با پیچاندن گوشی ها میسر است، تغییر داد. بدین نسبت نمی توان آن را با ساز دیگر منطبق کرد و از این رو معمولاً درنقش تکنواز ظاهر می شود. گاه اگر چه بسیار به ندرت که بخواهند از صوت نی در همنوازی ارکستر استفاده کنند، ناگزیر نوازنده ساز تعدادی نی را با کوکهای مختلف فراهم کرده و در دسترس خود می گذارد تا در طی همنوازی با همراهی صدای خواننده به تناسب موقع از یکی از نی ها استفاده کند.

یکی از کهن ترین سازهای جهان می باشد که در هر فرهنگ و در نزد ملل مختلف از جنسهای مثل چوب، نی خیزران و فلزاتی مانند روی، آهن، مس، برنج و غیره و در ابعاد و اندازه های (بلندی –  کوتاهی) مختلف ساخته شده است و به عنوان ساز تنهایی، ساز چوپانی و غیره نامیده می شود. ساخت نی ملهم از نای (حنجره) انسان است و به همین دلیل نزدیکترین صوت را از نظر تُن و حالات به صدای انسان دارد. فارابی اشرف آلات موسیقی را حلق انسان می داند و  دوم از نی (نای) نام می برد. نی بی زبانه مشهور و متداول است و نی هفت بند نامیده می شود که از چوب نی خودرو و با تعداد هفت بند و به شکل لوله ای صاف می باشد که در فواصل تقریباً مساوی یک کنگره یا بند به صورت طبیعی قرار دارد.

وسعت صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است، ولی میدان صدا یا کوک در سازهای مختلف متفاوت می کند.
اجرای اصوات در اکتاوهای بالاتر بوسیله فشار هوا عملی است. به عبارت دیگر با دو برابر کردن فشار صداهای حاصله یک اکتاو زیر می شود و باید دانست که هر نی فاقد یکی دو صدا است. نی از دسته سازهای محلی است و تقریباً در تمام ایران معمول است. نوازندگان محلی با ابتکاری سنتی تا اندازه ای ازقطع شدن صدای ساز، هنگام تازه کردن نفس جلوگیری می کنند. توضیح آنکه در حین نواختن هوا را از بینی به ریه و نیز به لُپها داخل کرده، ذخیره می کنند و این هوا را به تدریج به درون لوله می فرستند.
امروزه انواع نی در موسیقی محلی ایران نواخته می شود و هر کدام نام خود را دارد مانند دوزله، شمشال، سرنا، نای، بالابان و غیره.

شکل (۱-۱ ) نی

شکل (۲-۱ ) نی

بیشه (نیشه)

از آلات موسیقی چوبی یا نی بادی مورد استفاده شبانان و چوپانها، که نیشه نیز نامیده می شود و عبارت از نایی است مشابه نی که نوازنده همچون نی از آن استفاده می کند. در زبانهای محلی فیگو نیز نامیده می شود.

ساز دونای

نوعی ساز با دو لوله به هم چسبیده. با طول و ضخامتی مساوی که هر یک دارای پنج سوراخ بوده این نای مختص ایرانیان بوده و در آثار مختلف از آن یاد شده است. وسعت صوتی دونای یک اکتاو کامل است. و در یک نقش برجسته آشوری شکل آن دیده می شود. نوعی از آن وجود دارد که از دو نی به هم وصل شده تشکیل گردیده یکی دارای سوراخ و دیگری بدون سوراخ و یا تک سوراخه بوده و صدای ثابتی دارد.

دی دی

از آلات بادی موسیقی بلوچستان و شامل دو نی کاملاً مجزا از هم که هر یک با طول متفاوت ساخته شده. نی طولانی تر دارای هفت سوراخ و طول تقریبی ۶۵ سانتیمتر و نی کوتاهتر دارای ۱۰-۹ سوراخ و طول تقریبی ۴۰ سانتیمتر می باشد. نی بزرگتر مجری ملودی و نی کوتاهتر واخوان می باشد.

سُرنا

از آلات بادی قدیمی که معمولاً با همراهی دهل در مجالس و به خصوص در روستاها و اماکن دیگر نواخته می شود و نام آن مرکب از سور یا سُر به معنی جشن و سرور و نای به معنی نی می باشد، که در جشنها و اعیاد نواخته می شده و صدایی شاداب دارد.

این ساز متشکل است ازیک لوله مخروطی شکل که طول تقریبی آن بین ۳۰ تا ۴۵ سانتیمتر می باشد. (نوع بلندتر آن تا ۶۰ سانتیمتر می رسد) که درانتهای بالایی آن قمیش قرارمی گیرد. سرنا از دسته سازهای دوزبانه است و به این ترتیب قمیش آن از دو تیغه متکی به هم تشکیل شده و انتهای آن دو در حلقه ای مسطح محصور شده است.

در روی لوله تعداد ۶ تا ۷ سوراخ تعبیه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دو دست، اصوات حاصله را زیر و بم می کند.

طریقه دمیدن آن بدین شکل است که نفس از بینی کشیده در دهان نگه می دارند تا دهان پُر شود. سپس از مخرج ساز که قمیش دارد وارد ساز شده و از سر گشاد آن صوت خارج می شود. و این ساز در بسیاری از مناطق ایران همچون کردستان، لرستان، فارس، بختیاری و غیره مشاهده می شود. و به زبان محلی آن را ساز می نامند. (وجه تسمیه ساز و دهل از همین مرجع است که همیشه با یکدیگر می آیند) جنس سرنا از چوب است با زبانه دوتایی و از جنس نی و با وسعت صوتی یک اکتاو که سرناهای بزرگتر صدای بمتری دارند. در نواختن سرنا همانطور که ذکر شد دو عدد زبانه یا قمیش قبل از نواختن ساز نمناک شده و نوازنده با شُش های پُر، هوا را در دهان جمع کرده و در زبانه می دمد و فشاری که بر پشت هوای دم قرار دارد و از مابین دو قمیش عبور می کند باعث عبور با جریان هوا و در نتیجه تولید صدا می شود.

ریشه لغت سرنا:

سرنا و کرنا هر دو به معنی بوق و با لغت Horn در انگلیسی از یک ریشه می باشند. در اصل در میان اقوامی که زبان هند و اروپایی اولیه را صحبت می کردند این ساز به علت اینکه از شاخ حیوانات ساخته می شد به این اسم نامیده شده. شاهد دیگری که به این ادعا و مشابهت مهر تائید می زند نام ذوالقرنین به معنی دارنده دو شاخ است. قَرن که معرب کَرن است (که در اسم کرنا مشاهده می شود) به معنی شاخ می باشد. البته سرنای کنونی به مراتب از بوقهای شاخی اولیه پیشرفته تر است، ولی عضوی از خانواده سازهای بادی به شمار می آید.

سرنا در ایران: سرنا سازی نه تنها محلی، بلکه قدیمی است. در اشعار شعرای ایران به کرات نام سرنا یا سورنا یا سورنای آمده است. در نواحی بختیاری و دزفول سرنای کوچک معمول است. سرنای محلی معمولاً با دهل نواخته می شود.

رخنه در فرهنگ: همچنین ضرب المثلی در پارسی برگرفته از این ساز ساخته‌شده‌است که می‌گوید: « آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش می زند. »

شکل (۳-۱ ) سرنا

شکل (۴-۱ ) سرنا

خالو

نوعی سرنا یا برهان که به شاه نایی و شهنایی نیز مشهور است.

جوری زورنا

از آلات بادی و از انواع سُرنا است و به طول ۳۰ سانتیمتر و با صوتی لطیف و خوش احتمال می دهند جزء سازهای ایرانی باشد. (چون امروزه در ترکیه، مصر و چند کشور دیگر استفاده می شود)

کرنا

کر به معنی کارزار و جنگ، نای به معنی نی از آلات بادی و با قدمت بسیار زیاد که در جنگ، اعیاد، ایام سوگواری و غیره نواخته می شود. انواع تقریباً مشابه نوع قدیمی آن (که در زمان هخامنشی می باشد) به عنوان یک ساز بادی محلی در گیلان، مشهد و فارس و برخی نقاط ایران نواخته می شود. شکل آن مخروطی و مستقیم است و معمولاً از جنس شاخ است و دارای صدای بم و بلند بسیار تهییج کننده در مراسم است و از این ساز در ادبیات و نوشته های قدیمی مثل شاهنامه و مثنوی نیز نام برده شده.

کرنای شمالی

نوعی نفیر دراز در ولایات شمالی ایران که در مراسم سوگواری و ایام عاشورا نواخته می شود. آن را اخیراً درازنای نام نهاده اند. لوله فاقد سوراخ است و به همین دلیل حصول اصوات مختلف فقط به تغییر فشار هوای نفس آدمی میسر می گردد؛ در نتیجه تعداد اصوات آن بسیار محدود است. جنس آن ازنی است و طول آن زیاد و گاه تا ۳ متر می رسد. بر انتهای تحتانی ساز کدوی پرورش داده ی خمیده ای الصاق کرده

اند. دهانی آن در واقع استوانه کوچکی است که روی لوله محکم شده و یک سوی آن تراش خورده و از همین سو هوا وارد لوله می شود. استخراج صوت از قسمت دهانی که به شکل استوانه مستقر بر روی لوله است، قدری مشکل است.

کرنای فارس

کرنایی دو زبانه که با دو اندازه مختلف و مشابه سرنای دزفولی و بختیاری با ۶ تا ۷ سوراخ بر روی  لوله بلند آن که قسمت بالایی طرف دهانی آن از جنس چوب است که سوراخها در این نیمه قرار گرفته و قسمت دیگر لوله ای فلزی می باشد. کرنای فارس جدیداً به دو اندازه مختلف ساخته شده است. این کرنا سازی دو زبانه است. کرنا در تمام انواع خود سازی محلی است.

کرنای مشهد

این نوع کرنا که با لوله فلزی و بدون سوراخ بوده که در طول لوله سه برآمدگی یا قپه و بنابر عقاید مذهبی مانند برآمدگیهای روی استوانه گلدسته ها می باشد. این کرنا بسیار ساده و یک تکه می باشد. دهانی آن در کرنای ساخت محل بسیار ساده ساخته شده و نواختن آن را بسیار مشکل می کند.

شکل (۵-۱ ) کرنا

 

نفیر

از سازهای بادی و در واقع نوع کوچک کرنا یا شیپور است.

دو زله

نی جفتی و دو آهنگ از آلات بادی موسیقی و رایج در میان عشایر و ایلات ایران این ساز دارای دو زبانه همصدا است و متشکل از دو لوله مجوف استخوانی یا نی ای یا خیزران است که با صدایی مختص فرهنگ روستایی. این ساز در لرستان و کرمانشاه به زنبوره مشهور است. دوزله یا نی جفته را می توان باقی مانده جفت نی های قدیمی مضاعف دانست که در نقاشیها و نقوش باستانی دیده می شود.

سازی است محلی و از انواع بادی های یک زبانه است. در بعضی نقاط ایران این ساز را جفته یا جفتی می نامند.

دارای اسامی مختلف از قبیل دونی، جفتی، جفته و قُمشه است. دونای دارای سابقه بسیار قدیمی است و فارابی این ساز را مزمارالمثنی یا مزدوج می نامد و بعضی از قدما آن را دو آهنگ می گفتند.

دوزله را در بیشتر نقاط ایران می نوازند و دارای دو قسمت است: زبانه ها، لوله های صوتی

۱-زبانه‌ها:

که یک جفت هستند و جنسشان از نی است. این زبانه از نی باریکی ساخته می شود که قسمتی از روی آن را برش داده، به طوری که از خود نی جدا نشود و آن را نازک می کنند و موقع نواختن، نوازنده آن را با آب دهان خیس می‌نماید. اندازه این دو زبانه حدوداً ۳ تا ۴ سانتیمتر است. برای هم صدا بودن آن، قسمت نازک یا برشی را که قبلاً ذکر شده، با انگشت از جا بلند می کنند تا وقتی که هم صدا گردند.

۲-لوله های صوتی:

که محل سوراخ‌هاست و از استخوان یا نی است یا از جنس پر دال (پرنده ای از جنس و شبیه عقاب) که به وسیله روده یا نخ یا نوارهای پلاستیکی یا زردپی گوسفند کیسک به هم متصل می شوند. روی این استوانه ها ۵، ۶ و یا ۷ جفت سوراخ می باشد. طرز سوراخ کردن این ساز و کلاً سازهای بادی چوبی به این طریق است که میله ای به قطر سوراخ‌ها انتخاب می‌کنند و پس از داغ کردن آن به وسیله آتش، آن را در محل‌های دلخواه و انتخاب شده فرو می برند.

طول دوزله را دقیقاً نمی توان تعیین نمود. چون در هر منطقه اندازه خاصی دارد و تعداد سوراخها نیز فرق می‌کند ولی حدوداً می توان گفت بین ۱۸ تا ۲۲ سانتیمتر است.

وسعت صدای این ساز تقریباً یک اکتاو است و در آنهایی که سوراخ بیشتری دارند، یک تا یک و نیم پرده بعدی را هم نوازندگان چیره دست و خبره می توانند اخذ نمایند.

این ساز جزء سازهای محلی محسوب می گردد و صدای آن شبیه به نی انبان، ولی درخشان تر و واضح‌تر از آن است و در مراسم جشن و سرور از آن استفاده می شود.

این ساز متشکل است از دو لوله مسی یا از جنس پر دال یا استخوان قلم مرغان دیگر که به توازی به هم الصاق شده یا برهم بسته و محکم شده است. هر یک از لوله ها دارای قمیشی یک زبانه و مستقل از دیگری است. درطول هر لوله ۶ سوراخ تعبیه شده، به طوری که سوراخ ها همواره در کنار هم قرار می گیرند. انتهای تحتانی لوله ها، مانند تمام سازه های بادی باز است. دوزله به طول های مختلف ساخته می شود کوچک ترین آن به طول ۲۲ سانتیمتر و قطر حدود ۲ سانتیمتر است.

وسعت ساز حدود دو اکتاو است که بسته به بزرگی و کوچکی ساز در میدان صدایی متفاوت قرار می گیرد.

شکل (۶-۱ ) دوزله

شکل (۷-۱ )  دوزله به ترتیب از راست به چپ مربوط به کردستان و جنوب

قوشمه

قوشمه که مشابه دوزله متداول در کردستان و کرمانشاهان است، از دیگر سازهایی است که عاشق ها می نوازند. در شمال خراسان سه نوع قوشمه دیده می شود: قوشمه های پنج سوراخه، شش سوراخه و هفت سوراخه که همگی بدون سوراخ پشت هستند. قوشمه بیشتر در عروسیها به همراهی دایره و یا دهلی که با دست نواخته می شود، به اجرای آهنگهای رقص می پردازد. قوشمه معمولاً از استخوان بال قوش یا درنا و گاهی از نی ساخته می شود که صدای حاصله از قوشمه استخوانی بهتر و پخته تر است.

قوشمه سازی است دوبل و اندازه آن بستگی به کوچکی و بزرگی استخوان پرنده دارد. برروی هر کدام از لوله های صوتی آن یک قمیش سوار می شود. دو لوله صوتی قوشمه معمولاً به طول همصدا کوک می شوند اما ممکن است به ندرت شاهد کوک های مأنوس دیگری مانند کوک سوم و حتی گاه دوم باشیم. این کوکها را اغلب نوازندگان زبردست قوشمه استفاده می کنند و در نظر اول ممکن است به حساب ناتوانی نوازنده درکوک کردن دقیق ساز گذاشته شوند. در حالی که استفاده از این کوکهای نامأنوس کاملاً آگاهانه و برای تحرک بیشتر صورت می گیرد. همچنین نوازندگان قوشمه  باز به منظور ایجاد تحرک گاه دو صدای مختلف و اغلب مجاور یکدیگر را توسط لوله های صوتی مضاعف ساز  ایجاد می کنند.

نی انبان Bagpipe

از آلات بادی مخصوص مناطق جنوبی ایران و بعضی کشورهای عربی و اروپایی مثل اسکاتلند، ایرلند و غیره. این ساز از آلات موسیقی بوشهری و سایر مناطق جنوبی است که دارای دو عدد نی و هر نی دارای شش سوراخ است و هر سوراخ قمیشی کوچک زبانه دار دارد و مشک یا انبانی از پوست بز که از گلوگاه انبان و نی ها به یکدیگر وصل شده اند. زبانه ها به وسیله نخ به سر انبان متصل شده و هنگام نواختن در دهان نوازنده قرار می گیرد. شانی ها یا لوله های صوتی نی ای و گاهی چوبی یا استخوانی و متصل به هم که به وسیله نخ یا روده به مشک یا انبان بسته می شوند. اندازه هر یک از نی ها ۱۸ تا ۲۰ سانتیمتر است.

بعد از پر شدن انبان هوا که وارد انبان می شود با شدت دست نوازنده و با صوت بیشتری خارج می شود. نواختن آن مانند سرنا مشکل است و صدایی حدود یک اکتاو دارد.

نی انبان از نظر رده بندی جزء سازهای بادی زبانه دار ترکیبی می باشد. این ساز در واقع دوزله ای است کمی بزرگ تر از دوزله ی معمولی که انتهای قمیش دار آن به کیسه ای به نام انبان الصاق و دقیقاً هواگیری شده است که از این نقطه ی الصاق هوا داخل و خارج نشود در نزدیکی محل الصاق دوزله لوله ی دیگری به طول نامعین خارج شده (محل خروج این لوله نیز به دقت هواگیری شده) که نوازنده آن را به دهان می گذارد و از این طریق کیسه را پر باد می کند و در نتیجه ی فشار بازو و آرنج بر روی کیسه که هنگام نواختن آن را زیر بغل گرفته است هوا را به داخل لوله ی دوزله می فرستد و با انگشتان خود سوراخ ها را باز و بسته می کند.

اگر تعداد لوله ها از دو زیادتر باشند دو تا از لوله ها سوراخ دار و برای اجرای ملودی است و دیگر لوله ها بدون سوراخ است.

نگاهی کلی به سازشناسی نی انبان:

نی انبان سازی بادی است که در ساده ترین شکل خود از قسمتهای زیر تشکیل شده است:

۱-لوله دمیدنی (Blow Pipe)

۲-لوله صوتی ((Chanter

۳-انبان (Bag)

در این ساز هوا از طریق لوله دمیدنی وارد انبان شده بدون آنکه برگشتی به خارج از آن داشته باشد. سپس با فشار بازوان نوازنده به انبان هوای لوله صوتی مرتعش شده و نوازنده قادر به نواختن ساز می گردد.

در نی انبان های مدرن علاوه بر بخشهای موجود، می توان لوله های واخوان را مشاهده نمود (Drone). این لوله ها، تأمین کننده صداهای پدال بوده که یکنواخت و ممتد به گوش می رسند. لوله های واخوان دارای زبانه (Reed) بوده و طول های مختلف دارند. بعنوان مثال در نی انبان نواحی کوهستانی اسکاتلند

می توان لوله های واخوان باس و تنور را مشاهده نمود. لوله صوتی به دو شکل متفاوت مشاهده می شود: استوانه ای مانند کلارینت با انتهای مخروطی شکل خود و با یک زبانه یا مخروطی مانند ابوا با زبانه دوبل.

لوله های واخوان نیز استوانه ای زبانه دار بوده و از چند تکه ساخته شده اند تا بتوان آنها را کوک نمود.

نی انبان های نواحی کوهستانی اسکاتلند:

در اسکاتلند چهارگونه نی انبان مشاهده می گردد:

۱-نی انبان های نواحی مرتفع و کوهستانی

۲-نی انبان های نواحی پست

۳-نی انبان های کوچک Northumbrian

۴-نی انبان های ایرلندی Hybrid union

نی انبان کوهستانی اسکاتلند تا قرن ۱۶ در موسیقی نظامی کاربرد داشته است. در این ساز، انبان از جنس پوست گوسفند بوده که به آن سه لوله واخوان، یک لوله صوتی و یک لوله دمیدنی وصل شده است. دو عدد از لوله های واخوان یک اکتاو بم تر از نت A لوله صوتی بوده درحالیکه لوله واخوان بلندتر دو اکتاو بم تر از نت A می باشد. لوله صوتی از نوع مخروطی بوده و دارای هشت سوراخ می باشد.

شکل (۸-۱ ) نی انبان

 

چبچیق

از آلات بادی قدیمی و مشهور به موسیقار ختایی است و متشکل از نی های متصل به هم که از یک سر محفظه ای خیک مانند پیوسته و با دمیدن در لوله اتصال به محفظه و حجیم شدن آن، باد به داخل نی ها رفته و موجب تولید صدا می شود. نوعی از این به شکل نی انبان در هند استفاده می شود.

بالابان (نرمه نای)

این ساز از یک لوله استوانه ای چوبی و یک قسمت سر مرکب از قمیشی دو زبانه ای تشکیل شده است. در روی لوله ۷ سوراخ در جلو و یک سوراخ در عقب تعبیه شده است.

میدان صدای ساز به اضافه تعداد کمی از فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی محلی حدود دو اکتاو است.

طول ساز بدون زبانه ۳۲ و در مجموع ۴۰ سانتیمتر است.

بالابان سازی محلی و متعلق به نواحی شمال غربی ایران است (بالابان به نظر می رسد که کلمه ای به زبان آذربایجانی باشد). فارسی آن را نرمه نای گفته اند.

شکل (۹-۱) بالابان

پیک

از آلات بادی جنوب ایران، نوعی نی لبک کوچک است که بیشتر جنبه بازیچه یا تکنوازی ساده و غیر موسیقایی دارد. لفظ پیک به قمیش نیز اطلاق شده است.

دودک (توتک)

نوعی نی لبک از انواع نای و از آلات بادی (بیشتر محلی و روستایی) است که از جنس گل رس ساخته شده و به همین دلیل نیز به نای گلین یا توتک گلی مشهور می باشد. از این ساز در متون قدیمی نیز مکرر یاد شده است.

دودک دارای نی مخصوص کوچکی است که قمیش خوانده می‌شود و معمولاً دارای ۹ تا ۱۴ سانتیمتر درازا است. نی کوچک یا قمیش به ‌وسیله بست چوبی انعطاف‌پذیری احاطه شده‌است که در طول نی متحرک است و بر روی آن می‌لغزد. این بست برای کوک کردن دودک است، زیرا همین بست باز و بسته کردن دهانه نی را کنترل می‌کند. این نی به وفور در اطراف رود ارس می‌روید.

اولین و مهم‌ترین چیز به هنگام نواختن دودک طرز به دهان گذاشتن نی کوچک یا قمیش آن می‌باشد.

دودک از سازهای رایج  ارمنستان و آذربایجان و منطقه قفقاز است. این ساز در حدود ۲۸ الی ۴۰ سانت طول داشته و معمولاً از چوب درخت زردآلو ساخته می شود. و ۹ سوراخ دارد که ۸ عدد روی ساز و یکی در قسمت پایین ساز قرار دارد. صدایی بسیار خاص دارد که بی شباهت به آوای انسانی نیست. عده ای آن را غمگین ترین ساز جهان می نامند. در سالهای اخیر طرفداران بسیاری در دنیا یافته و استفاده از آن روز به روز همه گیرتر می شود. از موسیقی پاپ گرفته تا کلاسیک و موسیقی متن فیلم. اما اولین بار که این ساز در جهان به سر زبانها افتاد در سال ۱۹۸۸ بود زمانی که پیتر گابریل آهنگساز و خواننده سبک راک انگلیسی برای ساختن موسیقی فیلم آخرین وسوسه مسیح (مارتین اسکورسیزی) از آن استفاده کرد. نام این ساز بیشتر با نام نوازنده افسانه ای آن درهم آمیخته ژیوان گاسپاریان استاد و نوازنده ارمنی دودک که بعدها در سال۲۰۰۰ در ساخت موسیقی فیلم گلادیاتور هم با هانس زیمر همکاری داشت. زیمر برای موسیقی این فیلم برنده جایزه اسکار نیز شد و این همکاری در موسیقی متن فیلم راز داوینچی هم ادامه یافت. از نوازنده های معروف دیگر می شود به علیخان صمداف نوازنده آذربایجانی بالابان و پدرو یوستش نوازنده ونزوئلایی سازهای بادی نام برد. این نوازنده بی آرام و قرار و پرجنب و جوش سازهای بادی که مدتی شاگرد گاسپاریان هم بوده را احتمال زیاد در کنسرتهای یانی دیده اید. یوستش همچنین در فیلمهای مصائب مسیح، مونیخ٬ تاریخچه نارنیا و غیره و همچنین در آلبومهای  مشترکی با سرپل مک کارتنی (آخرین بازمانده بیتل ها) و راوی شانکار موسیقدان برجسته هندی نیز به نواختن دودک پرداخته. ناگفته نماند که ژیوان گاسپاریان و حسین علیزاده چند سال پیش  آلبوم به  تماشای آبهای سفید را مشترکاً منتشر کردند که یکی از نامزدهای اصلی جایزه گرمی ۲۰۰۷ نیز بود. یکی از زیباترین آهنگهای این آلبوم ترانه قدیمی و معروف ساری گلین (عروس زرد پوش) بود که به سه زبان فارسی- ارمنی و ترکی اجرا گردید.

شکل (۱۰-۱ ) دودک

شکل (۱۱-۱ ) دودک

کرمیل

نوعی ساز فلزی است و بسیار قدیمی متعلق به دوره های قبل از اسلام بوده که در قرون اخیر متروک مانده است. از آنجا که نوع ملی آن تا قبل از جشنهای دو هزار و پانصد ساله اساساً وجود نداشته و در دسترس نبوده است.

شمشال

از آلات بادی موسیقی محلی کردستان و نواحی جنوب ایران با لوله ای فلزی است. حدود صوت در هر بخش، هفت نت و گاهی تا یک اکتاو است و صوتی دو بخشی متشکل از بم و زیر با فاصله یک اکتاو دارد.

شیوه ساخت:

امروزه شمشال را معمولا از فلزی که جنس آن برنج است، می سازند.تا اوایل سده حاضر شمشال را از نی و یا چوب می ساختند. در فرهنگ های لغت، شمشال مترادف با شمشاد ذکر شده است. بنابراین بعید نیست که وجه تسمیه اتلاق شمشال به این ساز به دلیل ساخت آن با چوب شمشاد باشد.

شیوه نوازندگی:

نواختن شمشال و به طور کلی همه سازهای بادی موسیقی کردستان با روش خاصی که به آن “بین خواردنه وه” به معنی نفس خوردن یا نفس برگرداندن می گویند، بدون انقطاع انجام می شود. از سه انگشت سبابه، وسطی و بنصر برای انگشت گذاری استفاده می گردد. انگشتان دست چپ در بالا روی سوراخهای فوقانی و از انگشتان دست راست برای سوراخ های تحتانی بهره می گیرند. محل دمیدن شمشال به شکل مایل نسبت به سر نوازنده قرار می گیرد. قسمتی از لب پایین به طرف داخل و لب بالایی روی شمشال قرار می گیرد.

اندازه شمشال:

طول ساز ۵۰ سانتیمتر

قطر ساز ۲ سانتی متر

فاصله اولین سوراخ از سر ساز ۲۸ سانتی متر

فاصله سوراخ ها از هم ۵/۲ سانتی متر

شمشال در فرهنگ عام:

شمشال سازی است که تا چندین دهه پیش برای درمان بیماری تیفوس از آن استفاده می کرده اند. بدین نحو که چند روز بر بالین بیمار شمشال می نواختند با این اعتقاد که صدای شمشال موجب عرق کردن بیمار و در نتیجه بهبودی وی می شده است.

شاید صدای شمشال در آرامش بخشیدن به بیمار مؤثر بوده است و نیز این باور که صدای آن درمانگر است.

این ساز در کردستان و نواحی جنوب ایران رایج است. شمشال لوله ای فلزی به طول ۴۵ تا ۵۰ سانتی متر با چهار تا پنج سوراخ در جلو و یک سوراخ در عقب است. در نوازندگی آن، صوت نوازنده به همراه نفس می آمیزد. این ساز در برخی مناطق کردنشین بلور نامیده می شود.

ارغنون بوقی

سازی است از خانواده آلات موسیقی بادی مطلق  از رده ارگ  و دو گونه بوده: زمری و بوقی.

تفاوت ارغنون بوقی با ارغنون زمری به ظاهر در نوع لوله های این دو ساز است. در ارغنون بوقی نایها مخروطی شکل و بی زبانه اند و به همین سبب صدای ساز درشت و بم است، در صورتی که نایها در ارغنون زمری  زبانه دارند و از همین رو صدایش زیر و رساست.

شکل (۱۲-۱ ) ارغنون بوقی

شوفار

شوفار سازی بادی است که به طور معمول در آیین های یهودی از دوران کهن تا به امروز استفاده می شود. این ساز را یهودیان در هنگام نبرد سرزمین کنعان در پشت دیوارهای شهر اریحا استفاده کردند. آن روز یوشع این ساز را نواخت. در سنت یهودی شوفار را در جشنهای روش هشانا و یوم کیپور می نوازند تا نشان دهند که روزه به پایان رسید و وقت افطار است. شوفار تنها سازی است که یهودیان از دوران باستان تاکنون حفظ کرده اند.

واژه شوفار و شیپور هر دو از یک ریشه هستند.

شکل (۱۳-۱ ) یک شوفار بزرگ به سبک یهودیان یمن از شاخ نوعی قوچ

شکل (۱۴-۱ ) شوفار

 

فصل دوم

سازهای بادی چوبی کلاسیک

سازهای بادی چوبی:

این سازها خانواده ای قدیمی از دسته سازهایی هستند که به تدریج تحول یافته و به صورت گروه پیشرفته ی سازهای بادی چوبی در ارکسترهای امروزی همکاری دارند. تعداد سازهای بادی چوبی در ارکستر سمفونیک نسبت به زهی ها کمتر است؛ اما در انواع مختلف طنین و طریقه حصول صدا گوناگونی ای به مراتب بیشتر از زهی ها دارند.

آهنگسازان معمولاً سازهای چوبی و زهی را به مبارزه ای که بی شباهت به جنگ و نزاع نیست وامی دارند و از این رهگذر رقابتی دلنشین میان این دو برقرار می شود. صوت هر ساز به وسیله ارتعاش ستون هوای محصور در لوله پدید می آیـد، این هـوا بر اثـر دمیـدن میـان یک سـوراخ (فلـوت)، دمیـدن بر یک زبانـه سـاده (کلارینت) یا دمیدن بر یک زبانه مضاعف (ابوا و فاگوت) به ارتعاش می افتد. در ارکستـر مدرن سازهای زهـی معمولاً گروهـی (یعنی تمام ویولن های اول با هم، تمام ویلنسل ها با هم و غیره) به اجرا می پردازند. اما بادی های چوبی تک تک در پارتیتور نوشته میشوند، مثلاً هر ابوا در ارکستر خط ملودی مستقلی می نوازد که با بخشهای دیگر ابواها متفاوت است. صدای یک ساز بادی چوبی غالباً در نواختن یک پاساژ تکنوا جدا از مجموع زهی ها و ورای آنها شنیده می شود.

انواع سازهای بادی چوبی که امروزه با ارکستر سمفونیک همکاری دارند عبارتند از: پیکولو، فلوت، ابوا، کرآنگله، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت و کنترفاگوت.

 

پیکولو Piccolo

پیکولو یا فلوت کوچک دارای بالاترین میدان صدا، میان همه سازهای این گروه است. بسیار چابک، بشاش نافذ و حتی در صداهای بالا، جیغ وار است در همنوازی ارکستر، نقش اجرای پاساژهای تند، تزئینی و ماهرانه را دارد.

 

فلوت Flute

فلوت از سازهای بادی چوبی است که بر خلاف دیگر سازهای این دسته صدای آن نه از لرزش قمیش بلکه از نوسان هوای دمیده شده بر لبه دهنی ساز تولید می‌شود.

فلوت از قدیمی‌ترین سازهای بادی است و قدمت برخی از فلوت‌هایی که باستان‌شناسان یافته‌اند به ۵۰،۰۰۰ سال پیش می رسد.

فلوت در گذشته از چوب ساخته می‌شد به همین دلیل ساز بادی چوبی خوانده می‌شود ولی فلوت امروزی که در موسیقی اروپایی به کار می رود بیشتر از آلیاژهای فلزی ساخته می‌شود.

واژه فلوت در زبان‌های اروپایی به معنای نام کلی سازهای مشابه فلوت نیز بکار می‌رود. انواع فلوت و نی سازهایی بسیار نزدیک هستند بطوری‌که می‌توان نی را واژه‌ای برابر فلوت و بالعکس دانست.

فلوت از اعضای اصلی و قدیمی سازهای ارکستر است که دارای صدایی حدود سه اکتاو می باشد. فلوت ساز کوچک دهانی است که از زمانهای دور در دسته های موسیقی مورد استفاده قرار می گرفته است و از جمله در موسیقی های محلی و حتی موسیقی نظامی کاربرد دارد.

دارای میدان صوتی بالا، (قابل مقایسه با میدان ویولن) است. از نظر طنین درخشان، بی نهایت چابک، صاف، روشن و در صداهای بم غنی و گرم و در مناطق بالاتر درخشان و جیغ وار است. ساز دل انگیز با نوای محزون و خوش نوا که در ملودیهای عاشقانه نواخته می شود، فلوت است که به صورت تکنوازی و به صورت کر با چند فلوت دیگر و یا دیگر سازها نواخته می شود. فلوت در ارکستر غالباً به صورت زوج بکار می رود.

در همنوازی فلوت نقش مقابل سوپرانو را دارد و مانند پیکولو قادر به اجرای پاساژهای تند و ماهرانه است.

شکل (۱-۲ ) فلوت

شکل (۲-۲ ) رنج صوتی فلوت

 

زامپونیا

زامپونیا، پن فلوت، پن پایپ و یا سازدهنی سرخپوستان نوعی فلوت و از سازهای محلی قوم اینکا در آمریکای جنوبی است.

ساختار:

این ساز از تعدادی لوله که از بزگترین به کوچک‌ترین کنار هم قرار گرفته تشکیل شده است. یک طرف این لوله ها مسدود است.

شکل (۳-۲ ) زامپونیا

 

ابوا Oboe

ابوا از سازهای قدیمی است که صدایی شبیه صدای قره نی (کلارینت) دارد. نغماتی که بیشتر جنبه روستایی (چوپانی) دارد توسط این ساز اجرا می شود. ابوا در واقع یک ساز خانگی محلی بوده که نوع مدرن و امروزی آن در اواخر قرن ۱۶ و اوایل قرن ۱۷ ساخته شد. انواع مدرن آن با دو-سه و چند کلید ساخته میشود. ابوا نیز مانند کلارینت دارای زبانه های قابل تغییر و تنظیم قمیش بوده و انواع متنوع آن ساخته شده و بسته به نوع ارکستر از انواع با صداهای مختلف آن استفاده می شود.

دارای میدان وسیع صوتی است همچون فلوت اما از نظر طنین تو دماغی، تند و تیز و در مناطق بالا دارای صدای خشن، بلند و جیغ وار است.

در همنوازی نقش مقابل سوپرانو و گاهی آلتو را دارد. این ساز معمولاً ملودی ها و پاساژهای تکنواز و نافذ را مینوازد.

ابوا نیز غالباً به صورت جفتی در ارکسترهای سمفونیک بکار گرفته می شود.

شکل (۴-۲ ) ابوا

شکل (۵-۲ ) رنج صوتی ابوا

 

کر آنگله English Horn

یک نوع ساز ابوا بشمار می رود که اولین بار توسط واگنر وارد ارکستر شده صدای کرآنگله صدایی بسیار شیرین و عاشقانه می باشد. این ساز به خصوص برای نواختن و تک نوازیهای عاشقانه و حزن انگیز مناسب است. صدای نی مانند و ملایم آن در ارکسترها برای نواختن قطعات وصل دهنده بکار می روداین ساز نیز می تواند از سه تا چندین کلید را دارا باشد.

میدان صوتی آن محدود تر از ابوا است. از نظر طنین در مناطق بالایی همچون ابوا است و در منطقه پایین ملایم، عمیق، باوقار و پُر است.

در همنوازی نقش مقابل تنور و آلتو را می گیرد. قادر به اجرای ملودی ها و پاساژهای آرام است.

شکل (۶-۲ ) کر آنگله

 

کلارینت (قره نی) Clarinet

کلارینت یا قره نی در ابتدا از چوب ساخته می شد اما امروزه به دلیل پیچیدگی و تنوعی که در انواع آن ایجاد شده از فلز ساخته می شود. اولین بار کلارینت به وسیله چوب در حدود سالهای ۱۷۰۰ میلادی توسط یک نوازنده آلمانی ساخته شد و بعدها تغییر و تحول بسیاری یافت. و با افزودن کلیدهای مختلف کلارینت را قادر ساخت تا بتواند نتهای بسیار متنوع ریز و بم را همزمان اجرا نماید، انواع مختلف کلارینت با نامهای شالوده تن صدای اصلی نامگذاری نموده اند. که در ظاهر نیز شکل آنها با یکدیگر متفاوت است و از لوله ساده تا لوله خمیده در دو سر و سر شیپوری ساخته می شود، کلارینتهای مدرن، امروزه به نامهای مختلفی همچون کلارینت کتنرباس، می بمل، لا،  آلتو،  باس و سی بمل وجود دارند.

دارای میدان صوتی گسترده است. صوتی غنی و پُرتر از فلوت یا ابوا دارد. کمتر از فلوت چابک است اما، چابکتر از سازهای بادی دیگر می باشد.

در رنگ آمیزی گسترده است. در مناطق بالایی بشاش، جیغ گونه و در مناطق پایینی غنی، گرم و ملایم است.

این ساز قادر به اجرای پاساژهای ماهرانه است و در ارکستر نیز غالباً به صورت دوتایی استفاده می شود.

شکل (۷-۲ ) کلارینت

 

کلارینت باس Bass Clarinet

نسبت به دیگر سازهای بادی چوبی دارای وسعت صوتی کمتری است. صوت حاصله از این ساز تیره، غنی و نافذ است. کلارینت باس معمولاً در مقابل بخشهای آوازی تنور و باس قرار می گیرد.

 

ساکسفون Saxophon

ساکسفون سازی است که در حدود سالهای ۱۸۴۰ میلادی توسط آدولف ساکس اختراع شد و در دوره های بعد موسیقی دانانی مانند دبوسی و استراوینسکی آن را وارد ارکستر کردند. با این حال هنوز جزء سازهای اصلی موسیقی کلاسیک محسوب نمی شود. ساکسفون از سازهای تک زبانه ای بوده و ساختمانی مشابه ترکیبی از ابوا و قره نی دارد و دارای دهانه ای(قمیش) قابل تنظیم بوده و انواع بسیار متنوع با صداهای مختلف ساخته می شود و جزء سازهای مناسب برای موسیقی جاز و پاپ بوده و در موسیقی نظامی نیز به کار می رود. انواع ساکسفون با صدای سوپرانو، آلتو، تنور، باریتون و غیره ساخته می شود. اما متداولترین آنها انواع سوپرانو و آلتو می باشد.

شکل (۸-۲ ) ساکسفون

 

فاگوت (باسون) Basson,Fagott

باسون از سازهای بادی گروه ساکسفون است و دو قمیش دارد و دارای صدای بمی بوده و به وسیله دو لوله موازی که در یک طرف توسط یک لوله U مانند به یکدیگر متصل شده اند ساخته شده. این ساز در ارکستر و بیشتر در کلیساها به کار می رود. انواع آن دارای تُن صدای بسیار قوی بوده و از دو کلید تا چند کلید ساخته می شود. باخ، هایدن و موتسارت از این ساز بسیار در ارکسترهای خود استفاده کرده اند.

دارای وسعت صوتی گسترده ای می باشد. صوتی تیره، تند وتیز اجرا می کند و طیف رنگ آمیزی گسترده ای دارد.

فاگوت در نقش مقابل تنور قرار می گیرد سازی ملودیک و گهگاه تکنواز است.

شکل (۹-۲ ) فاگوت

 

کنتر فاگوت Double Basson

کنترفاگوت پایین ترین میدان صوتی را دارد و یک اکتاو پایین تر از نت نوشته شده صدا می دهد.

صوتی عمیق، پُر و غنی ایجاد می کند. اما نسبت به فاگوت کمتر چابک بوده، سنگین تر حرکت می کند.

 

آکاردئون بایان bandoneón

بایان نوعی ساز بادی است که در کشور آرژانتین محبوبیت خاصی دارد و از عناصر کلیدی ارکستر تانگو به شمار می رود. مخترع اصلی Heinrich Band آلمانی تبار است که این ساز را به منظور استفاده در موسیقی مذهبی و موسیقی عامه پسند روز در مقابل ساز مشابه ای به نام concertina به معنی ارگ دستی ساخت.

مهاجرین آلمانی در اوایل قرن بیستم بایان را به همراه خود به آرژانتین آوردند و آن را با سازهای محلی آرژانتین ترکیب نمودند. بایان مانند دیگر انواع آکاردئون با استفاده ازدو دست با باز و بسته کردن بخش ارتجاعی ساز و فشار هم زمان یک یا چند دکمه با انگشتان نواخته می شود.

برخلاف آکاردئون های پیانویی بایان کلاویه دار نیست اما در طرفین آن دکمه هایی وجود دارد که بیشتر آنها درحالت باز و بسته بودن ساز نت های متفاوتی را تولید می کنند.

از آنجایکه کلیدهای سمت راست و چپ نیز با هم متفاوتند، بنابراین در مجموع چهار حالت مختلف برای کلیدها وجود دارد که برای نواختن این ساز، یادگیری آنها لازم است؛ به علاوه برحسب اینکه بایان به روش آرژانتینی یا آلمانی کوک شده باشد، در نت هایی که توسط کلیدها تولید می شود تفاوت وجود دارد.

شکل (۱۰-۲ ) نامهای قسمتهای مختلف آکاردئون بایان به زبان انگلیسی

تاریخچه:

آکاردئون بایان مشتق شده از سازی آلمانی به نام Konzertina است که در سال ۱۸۴۵ ساخته شده؛ اولین آکاردئون بایان که در واقع Konzertina ای با بیش از ۷۰ دکمه بود، در سال ۱۸۵۶ ساخته شد. طی سالیان متمادی این ساز در کشور آلمان دستخوش تغییرات بسیار شده و در سایزها و مدل های مختلف عرضه گشته است.

از معروفترین مدل های بایان می توان به Reinlander اشاره کرد که در اواخر قرن بیستم به آرژانتین آورده شد و همچنین Chemnitze که توسط مهاجرین لهستانی به کشور آمریکا وارد شد. در آن زمان بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی بخش عمده ابزار و آلات مورد نیازصنعت موسیقی کشورشان را از آلمان خریداری می نمودند، انواع مختلف آکاردئون نیز در کشورهایی چون برزیل و کلمبیا مورد استفاده قرار می گرفت. بایان به سرعت در بوینس آیرس جای خود را باز کرد و به سمبل تانگو تبدیل شد، هرچند این ساز هیچگاه در کشور آرژانتین ساخته نشد. اکثر بایان ها توسط فردی به نام Alfred Arnold در آلمان ساخته می شد.

بایان آرژانتینی یک ساز دو صدایی با ۷۲ دکمه است، هر دکمه در حالت باز یا بسته بودن آکاردئون نت متفاوتی را اجرا می کند. ۳۷ دکمه در سمت راست برای نت های ملودی (melody notes) و ۳۵ دکمه در سمت چپ جهت اجرای نت های باس (notes bass) قرار گرفته است. در سال ۱۹۲۵ یک نوازنده آکاردئون ایتالیایی الاصل به نام Charles Peguri که ساکن کشور پاریس بود آکاردئونی طراحی کرد که در آن هر دکمه بدون توجه به حالت باز یا بسته بودن ساز یک نت خاص را اجرا می نمود.

این ساز که chromatic نامیده می شد در کلیه اجراهای تانگوی کشور فرانسه به کار گرفته می شد. آستور پیازولا در زمره نوازندگان چیره دست این ساز است که نامش مهر ساز تانگو را بر آکاردئون بایان حک کرده است.

شکل (۱۱-۲ ) آکاردئون بایان

آکاردئون Accordion

آکاردئون یکی از سازهای بادی کلید دار است که مکانیزمی شبیه به سازدهنی دارد ولی با این تفاوت که نیازی به استفاده از دهان برای دمیدن در آن نیست و با وجود بهره گیری از امکاناتی که دارد این ساز توانایی اجرای چندین صدا بصورت همزمان را دارا می باشد و از این جهت توانایی های بیشتری نسبت به ساز دهنی دارد؛ البته ساز دهنی بخاطر ارتباط مستقیم با دم و بازدم انسان، انعطاف خاصی در اجرای ملودی ها دارد و این عامل باعث شده که هنوز به حیات خود ادامه دهد. آکاردئون شباهت زیادی نیز به ارگ های بادی کلیسا دارد ولی بخاطر داشتن کانال های صوتی ای که عیناً در ساز دهنی وجود دارد صدای آن مانند سازدهنی است.

آکاردئون نوعی ساز بادی قابل حمل است که با کشش و فشردن ابزاری به نامbellows  نواخته می شود. یک bellows  قسمت ارتجاعی میانه ساز تولید کننده جریان باد عبوری از زبانه ها (reeds) در این آلت موسیقی است، در این میان یک کی بورد با تعیین این که کدام reed جریان باد را دریافت کند، کنترل و مدیریت reed ها را بر عهده دارد. بدین روش است که صداهای مختلف در این دسته از سازها ساز تولید می شود.

شکل (۱۲-۲ ) آکاردئون

آکوردئون را چه کسی اختراع کرد؟

آکوردئون یک آلت موسیقی است که بر اصل دمه آهنگری و دمیدن هوا ساخته شده است. صدا در اثر عبور با فشار هوا از زبانه های فلزی که روی دستگاه تعبیه شده اند به وجود می آید. رد پای پیشرفت و تکامل این وسیله موسیقی شاید به سال های خیلی دوری باز می گردد.

زبانه های فلزی که قسمتی از این آلت موسیقی را تشکیل می دهند. برای اولین مرتبه به وسیله چینی های قدیم برای یک دستگاه موسیقی که به چنگ معروف است، به کار برده شدند. بعداً در قرن شانزدهم فکر تعبیه قفسه های چوبی به آلتی که بر اساس دم آهنگری ساخته می شد به وجود آمده و به این ترتیب آکوردئون اولیه پیدایش یافت.

بدیهی است که در اثر باز و بسته شدن دمه که موجب جریان هوا می شود، زبانه های فلزی به ارتعاش در می آیند. به کلیدها یا دکمه های زبانه ها فشار آورده می شود و در نیتجه لرزش و نوسان زبانه ها انواع آهنگ ها را در آکوردئون به وجود می آوردند.

صفحه دکمه این آلت موسیقی شبیه همان چیزی است که در پیانو هم به کار رفته است و اختراعی است که به قرن بیستم مربوط می شود. اولین آلت موسیقی که می توان آن را جد آکوردئون فعلی دانست به وسیله شخصی اتریشی بنام دامیان در سال ۱۸۲۹ درست شد و به ثبت رسید.

آن طور که معلوم است آکوردئون تا سال ۱۹۱۰ فقط در کشورهای اروپائی شهرت داشت و سپس با آمریکایی ها معروف گردید. این آلت موسیقی از آن تاریخ تا کنون به طرق زیادی تکامل یافته است و در سال ۱۹۳۷ برای اولین بار در یک ارکستر سمفونیک مورد استفاده قرار گرفت.

پیانو آکوردئون دارای ۱۲۰ کلید باس در یک طرف بوده و ۴۱ دکمه سه تایی روی صفحه ای  از نوع پیانو قرار دارد. برخلاف دیگر وسایل موسیقی که بر اثر کوشش یک یا چند نفره به وجود آمده اند، طبل از ابتدای زندگی بشر اولیه وجود داشته است.

انواع مختلف طبل به وسیله انسان های اولیه مورد استفاده قرار گرفته اند که رد پای تاریخچه بعضی از انواع آنها حتی به زمان پیدایش کره زمین می رسد.

احتمالاً اولین بار از طبل به عنوان وسیله ای که اهالی یک قبیله به هم خبر بدهند یا همدیگر را صدا بزنند استفاده شده است؛ یا این که طبل زدن نوعی دادن علامت جنگ بوده است. تا این که در همان زمان ها این وسیله کم کم به صورت یک وسیله موسیقی درآمد. چون انسان های وحشی در مبارزه با ارواح شیطانی آنرا به کار می بردند و طبل زدن برای آنها یک مفهوم مذهبی داشت. بنابراین در مراسم آنها شامل رقص و پایکوبی هم بوده و طبل یک وسیله پر اهمیت به شمار می رفته است. انسان های اولیه طبل هایی را که با اشکال مختلف ساخته شده بود به کار می بردند. مثلاً طبلی را که از یک تنه تو خالی درخت درست شده بود و پوست حیوانات را روی آن کشیده بودند، به کار می بردند. یا طبل های خیزران که از قسمت های خالی نی درست می شد و با چوب آن را می زدند. حتی بعضی ها هم بدن خود را محکم به زمین می کوفته اند تا صدایی شبیه صدای طبل برخیزد.

استفاده از طبل در میان مردم مصر باستان خیلی مرسوم بوده است.

طبل مصری عبارت از طبل کوچکی بود که با دست حمل می شد، عبری ها هم طبلی را به کار می برده اند که قسمی از طنبور بود که گاهی با دست زده می شد و گاهی با چوب. چینی ها و ژاپنی ها هم از زمانه قدیم صاحب این آلت موسیقی بوده اند.

سرخپوستان آمریکایی از طبل نه تنها برای فرستادن پیام یا در رقص و پایکوبی استفاده می کردند بلکه آن را برای پیش بینی هوا به کار می بردند؛ زیرا عقیده داشتند هر وقت بخواهد باران ببارد آن پوستی که روی طبل کشیده شده است سفت خواهد شد. بنابراین این علامتی بود برای بارانی بودن هوا !

بررسی فیزیکی:

بدنه آکاردئون های مدرن از دو بخش مستطیل شکل تشکیل شده که توسط bellow (بخش ارتجاعی) به هم متصل شده اند. بر روی هر قسمت یک کی بورد شامل دکمه ها و کلیدهای پیانویی شکل قرار گرفته است. با اعمال فشار دکمه ها درجهت جنبش bellow ها به حرکت در می آیند. اکثر آکاردئون های جدید امروزی  البته نه همه آنها مجهز به دکمه هایی هستند که قادر به اجرای کلیه آکورد ها می باشند.

تاریخچه:

آکاردئون یکی از چندین اختراع اروپایی ها در اوایل قرن نوزدهم است. در حقیقت سازی با نام آکاردئون اولین بار در سال ۱۸۲۹ توسط شخصی به نام Cyrill Demian در وین ارائه شد جالب است بدانیم این ساز در ابتدا Eoline  نامیده می شد و بعدها در دست نویس های افراد به زبان های مختلف accordion جایگزین آن شد.

ساز Demian شباهت اندکی به آکاردئون های امروزی داشت تنها یک کی بورد در سمت چپ آن قرار داشت و سمت راست به هدایت و کنترل bellow ها اختصاص داشت. خصوصیت برجسته این ساز این بود که با یک کلید می توانست یک آکورد کامل را اجرا کند، به علاوه عمل فشردن و بیرون کشیدن bellow ها آکورد دیگری را تولید می کرد و بدین ترتیب امکان نواختن دو آکورد مختلف با یک کلید فراهم می شد.

در آن زمان مدت ها بود که در وین از ساز دهنی  استفاده می شد که عملکردی مشابه با آکاردئون داشت. آکاردئون با دست چپ نواخته می شد و به عنوان یک ساز به اندازه کافی کوچک و سبک بود که مسافران آن را همراه خود به مکان های مختلف حمل کرده و در مواقع لازم به منظور همراهی با آواز مورد استفاده قرار دهند.

در سال ۱۸۲۹ شخصی با نام Sir Charles Wheatstone سازی با نام  Concertina را ارائه کرد که نوعی آکاردئون کوچک بود متعاقباً در سال ۱۸۳۱ نیز Sir Charles Wheatstone سازی با نامFlutina را عرضه کرد. در آن دوران شهر های لندن و وین روابط موسیقیایی نزدیکی با یکدیگر داشتند و اغلب نوازندگان با فاصله زمانی کوتاهی در این دو شهر به اجراهای یکسان می پرداختند.

Flutina و Concertina ساختار داخلی تقریبا مشابهی را دارا بودند اما در Flutina کلیدها با دست راست کنترل می شدند در حالیکه در Concertina این عمل با دست چپ انجام می گرفت. آنچه که امروز آکاردئون نامیده می شود، در حقیقت نتیجه ترکیب این دو ساز است.

با گذشت زمان ابداعات بسیاری بر روی این ساز به اجرا در آمد، از آن جمله می توان به توسعه سیستم کی بورد و مکانیسم سوئیچ کردن بر اصوات مختلف در هنگام اجرا اشاره کرد.

آکاردئون امروزه در جنوب برزیل در Rio Grande do Sul بیش از دیگر نواحی توسط گروههای نوازندگان محلی مورد استفاده قرار می گیرد. از نوازندگان اصلی این خطه می توان به افرادی چون:Luciano Maia, Arthur De Faria, Leonel Gomez, Edilberto Bérgamo و Renato Borgetti اشاره کرد.

شکل (۱۳-۲ ) آکاردئون

 

فصل سوم

سازهای بادی برنجی کلاسیک

سازهای بادی برنجی (مسی):

بادیهای برنجی طی قرنهای دراز در نقش تشریفاتی جوامع بشری فعالیت می کردند، هر تشریفاتی از تاجگذاری پادشاهان و پاپها گرفته تا اعلام جنگها، شکار و غیره با این سازها آغاز می شده است. شک نیست که بادیهای برنجی نقش مهمی در ارکستر دارند.

قسمت بادیهای برنجی در ارکستر شامل تعداد محدودی ساز است که طنینشان نافذ و رسا است. حصول صدا در سازهای بادی برنجی از راه لرزاندن لبهای نوازنده و فشار به دهانی فنجانی شکل ساز انجام می پذیرد. بادی های برنجی عظیم ترین قسمت را از نظر ارتفاع اصوات ملودیک در ارکستر بازی می کند. هنگامی که همه آنها با هم به کار بیافتند، کلیه ارکستر را با عظمت خود تحت الشعاع قرار می دهند. بالاترین میدان صدا در این گروه که نقش مقابل سوپرانو را بر عهده دارد متعلق به ترومپت است، کر در مقابل بخش آلتو قرار می گیرد، ترومبون مقابل بخش تنور و توبا مقابل بخش باس.

نقش عمومی گروه بادی های مسی عبارتست از تأمین تأکیدهای قوی و مشخص کردن جمله ها، به همین دلیل این گروه با قسمت سازهای کوبه ای در ارکستر همکاری نزدیکی دارند.

 انواع بادی های مسی عبارتند از: ترومپت، هورن، ترومبون و توبا.

 

شیپور Horn

شیپور ساده‌ترین ساز بادی برنجی است. در این ساز وسیله‌ای برای تغییر ارتفاع وجود ندارد و نوازنده باید با تغییر دادن حالت لب‌ها و دهان خود نت ها را عوض کند.

شیپور بیشتر در عرصه نظامی برای اجرای علامت‌های صوتی مانند بیدارباش به کار می‌رود.

در ایران در بعضی از عزاداری‌های ماه محرم یا در تعزیه نیز به کار می‌رود.

ساز کورنت نوع کلیددار شیپور است.

 

کرنه

این ساز بادی صدایی شبیه شیپور دارد. چایکوفسکی آهنگساز معروف روسی در سال ۱۸۱۲ برای یک اورتور از این ساز به خوبی و به زیبایی استفاده نمود. این ساز صدایی گرفته دارد و حالتی غم انگیز به موسیقی و ارکستر می دهد.

 

فلوگل هورن

فلوگل‌هورن ساز بادی برنجی است و از خانواده شیپور و کورنت است.

نام فلوگل‌هورن از واژه آلمانی Flügelhorn آمده و معنای آن شیپور جناحی است. واژه آلمانی فلوگل به معنای بال و همچنین جناح یک سپاه است. باور عمومی اینست که این شیپور احتمالاً در قدیم به هنگام جنگ برای فراخواندن جناح‌های سپاه به محلی دیگر استفاده می‌شده و از همین‌رو نام شیپور جناحی به آن اطلاق گشته است.

صدای آن گرم‌تر و پخته‌تر‌ و به نظر برخی تیره تر از کورنت است.

در موسیقی جاز نخستین بار مایلز دیویس در آلبوم مایلز اهد این ساز را بکار برد و دیگران مثل کلارک تری و فردی هابارد و چاک مانجیونی این ساز را در آلبوم‌ها و کنسرت‌های خود نواخته‌اند.

شکل (۱-۳ ) فلوگل هورن

 

کرنت Cornet

کرنت از سازهای بادی برنجی و بسیار شبیه به ترومپت است.

فرق کرنت با ترومپت این است که لوله ترومپت (بجز در انتها) در همه طول مسیرش قطری یکسان دارد، در حالی‌که لوله کرنت از قسمت دهانی تا انتهای ساز بتدریج گشادتر می‌شود. همین تفاوت باعث صدای گرم و متفاوت کرنت با ترومپت می‌شود.

کرنت در واقع نوع کلیددار شیپور است و از قدیم در دسته‌های موسیقی نظامی بکار می‌رفت و می‌رود.

شکل (۲-۳ ) کرنت

 

ترومپت Trumpet

ترومپت در واقع نوعی شیپور است که جزء سازهای بادی برنجی محسوب می شود و صدای آن زیرترین صدای سازهای بادی برنجی است.

 ترومپت از نظر ظاهر بسیار شبیه به کورنت است. فرق آن با کورنت در لوله آن است که در بیشتر طول خود قطری یکسان دارد. ترومپت در انواع موسیقی‌های امروزی مانند موسیقی کلاسیک و موسیقی جاز و موسیقی مردم‌پسند و حتی در مراسم عزاداری و تعزیه‌های ماه محرم بکار می‌رود.

 در قدیم آن را از شاخ حیوانات می ساختند. این نوع ساز را ابتدا یهودیها به نام شوفار می نامیدند و در معابد خود آن را به کار می بردند بعدها یونانیان آن را از فلز ساختند. باخ و هندل یک نوع از آن را به نام کلارینو به ارکستر خود افزودند و این ساز در اواخر قرن ۱۸ میلادی توسط فلز برنج ساخته شد و مراحل تکمیل و رفع عیوب آن سالها طول کشید و بعدها در قرون ۱۹ و ۲۰ اولین ترومپتهای کلیددار و سوپاپ دار تهیه گردید. ترومپت سازی خوش نوا و شادی آفرین بوده و انواع متنوع آن نوازندگان را قادر می سازد تا دامنه وسیعی از نتهای مختلف را اجرا نمایند.

دارای میدان صوتی بالا اما دارای وسعت کمی است. پرتوان، درخشان، چابک، روشن و نافذ است و قادر به ایجاد صوت شیرین در موقعی که نرم نواخته می شود.

ترمپت درهمنوازی نقش مقابل سوپرانو را دارد و همچنین برای تأکیدها و جلب توجه بکار می رود.

ساختمان:

لوله ترومپت به صورت مخروطی ویژه است که به دهانه‌ای ناقوسی منتهی می‌شود لوله این ساز تا سده ۱۵ به شکل مستقیم ساخته می‌شده و از آن به بعد به شکل منحنی ساخته می‌شود. بر روی لوله ۳ دگمه مشاهده می‌شود که اولی باعث ازدیاد طول لوله برای بدست آوردن یک پرده بم می‌شود، فشار دگمه دوم صوت را نیم پرده و فشار دکمه سوم یک پرده و نیم پایین می‌آورد.

تاریخچه:

گونه ابتدایی آن را از چوب خیزران و بعدها از شاخ حیوانات ساخته‌اند و در شکارگاه‌ها و هنگامه نبرد به صدا در می‌آوردند. نوع فلزی آن را یونانیان ابتدا ساختند البته بعدها در اروپا دنر نخستین ترومپت فلزی را ساخت. در سده ۷ تا سده ۱۳ میلادی در چین به صورت ترومپت بلند نواخته می‌شد که از انواع آن ترومپت‌های استخوانی خاصره و صدف دریایی است. نوعی ترومپت راست در مصر باستان ویژه امور نظامی و رژه مرسوم بوده که نمونه‌های مسی و نقره‌ای آن را از آرامگاه فرعون توت‌انخ‌آمون بدست آمد. از دوران صفویه ترومپت انگلیسی در ایران و ترکیه سازی آشنا بوده است.

درترومپت نسبت به سازهای دیگر مانند هورن، ترومبون، باریتون، توبا از آلیاژ برنج بیشتری استفاده شده است. افرادی که نوازنده این ساز می باشند را اصطلاحاً Trumpeter یا Trumpet player می نامند. رایج ترین ترومپت اغلب روی سی بمل تنظیم می شوند که نت دو میانه دونت زیر تر از سی بمل می باشد، گر چه انواع ترومپت های زیادی در این خانواده سازها وجود دارد.

ساختار:

ترومپت از لوله برنجی که به صورت حلزونی یا مارپیچ می باشد ساخته شده است. اگر چه قطر درون لوله استوانه ای ناهموار است دقیقاً از یک پیچیدگی خاصی در کاهش یا افزایش تدریجی قطر لوله ها برخوردار است. مثلاً دهانه آن کوچکتر و در انتهای آن به صورت بزرگتر (گشادتر) دیده می شود.

الگوی دقیق برای کاهش و افزایش قطر لوله در صدادهی این وسیله بسیار مهم است. صدا بوسیله فوت کردن هوا با لبهای بسته ایجاد می شود که بوسیله ایجاد وزوز کردن صدا در سری آن یک لرزه موج در هوای داخل آن ایجاد می شود. نوازنده می تواند بوسیله تغییر در لب خود اندازه هارمونیک را تنظیم کند. ۳ عدد پیستون سوپاپ وجود دارد که هرکدام از آنها قطر لوله را در زمان پایین آوردن افزایش می دهد وبدین طریق صدا بم تر می شود.

اولین سوپاپ تنظیم آن را دو نیم پرده بم تر می کند، دومین سوپاپ روی آن نیم پرده و سومین سوپاپ آنرا سه نیم پرده بم تر می کند. اگر چهارمین سوپاپ نیز وجود داشته باشد (معمولاً در ترومپتهای پیکولو) با فشار آن پنج نیم پرده آن را بم تر می کند. استفاده جدا یا ترکیبی از این پیستونها این وسیله را خواهد داشت.

سر ساز لبه گردی دارد که امکان لرزش لب را برای محیط آن فراهم می کند. بلافاصله بعد از لبه گرد به گودی به مانند ته فنجان وجود دارد که کانالهای هوا که در قسمت تحتانی آن قرار دارد باعث می شود که کمی خود را با قطر لوله های ترومپت هماهنگ کنند. گستردگی این بخش از سری (دهانه ساز) در طنین و کیفیت صدا، راحتی در نوازندگی و آسوده خاطر بودن نوازنده اثر زیادی دارد. معمولاً عرض و عمق این گودی در سیاهی و طنین و شفافیت آن اثر می گذارد.

انواع ترومپت:

رایج ترین نوع ترومپت، ترومپت سی بمل است. اما ترومپتهای دو، ر، می بمل، می، فا، سل و لا نیز وجود دارد. ترومپت دو معمولاً در اکسترهای آمریکایی استفاده می شود این ساز در سایز کوچکتر آن صدای شفاف تر و دوست داشتنی تری از ترومپت سی بمل دارد .

از آنجا که آهنگساز برای ترومپت های اولیه از ترومپت های مختلف برای هر یک از کلید ها نیاز داشت و همچنین برای اینکه نوازنده ممکن بود بخواهد قطعات کوتاه مخصوص را از ترومپتهای مختلف که در علامات نشان داده شده و در قطعه وجود داشته باشد انتخاب کند را همان لحضه انتقال می دادند .

توانایی اجرای یک موسیقی برای ترومپت سی بمل در ترومپت دو وبالعکس خیلی معمول می باشد. وسعت صدای هر ترومپت از نت فا که از زیر نت دو میانه شروع می شود تا ۳ اکتاو بالاتر گستردگی دارد.

اغلب نوازندگان شهرت خود را از نواختن حرفه ای حد بالای وسعت صدایی ترومپت کسب کرده اند.

اگر چه این تکنیک اجرای نت فا غالباً ایجاد Sound effect رودرو می شود تا این که یک پارت بوسیله آهنگساز نوشته شود. امکان تولید نت زیر نت فا بوسیله پدال نیز وجود دارد نوشته شود.

کوچکترین ترومپت معمولاً به نام ترومپت پیکولو معروف است. اغلب اینگونه ترومپت برای نوازندگی در سی بمل و لا با یک لوله برای هر یک کلید از آن استفاده می شود. لوله ترومپت پیکولو سی بمل نصف استاندارد ترومپت سی بمل میباشد. در حال حاضر ترومپت پیکولو سل، فا و دو ساخته شده است و لیکن خیلی نادر هستند.

شکل (۳-۳ ) ترومپت

شکل (۴-۳ ) رنج صوتی ترومپت

شکل (۵-۳ ) ترومپت

 

ترومبون Trombone

نام ترومبون از ایتالیایی می‌آید و به معنی ترومپت بزرگ است. ترومبون از دوره رنسانس در موسیقی مذهبی کلیساها به کار می‌رفت ولی در آثار ارکستری چندان رایج نبود. بتهوون با استفاده از این ساز در موومان آخر سمفونی پنجم خود آن را رایج کرد و بسیاری از آهنگسازان بعد از او به ترومبون نقشی در آثار خود دادند.

نوعی ساز بادی برنجی است که دارای دسته ای کشویی بوده و با ارتعاش تارهای صوتی نوازنده و انتقال به لبها صدای آن ایجاد می شود. صدای نافذ ترومبون برای اجرای نواهای باشکوه و پُر صدا به کار می رود. دسته کشویی ترومبون برای بالا و پایین کردن فرکانس صدا به کار می رود. و در واقع نوعی ترومپت متحرک تر محسوب می شود. جایگاه آن علاوه بر ارکسترها در انواع دسته ها و نوازندگان موسیقی جاز و پاپ وجود دارد و صدایی شفاف و شاداب تولید می کند. از نوازندگان مشهور ترومبون جاز می‌توان از گلن میلر، جی جی جانسون، کی وایندینگ و تامی دورسی نام برد.

دارای میدان صوتی نسبتاً بم، که وسعت صوت آن بیشتر از ترومپت اما کمتر از هورن می باشد. صوتی قوی دارد که در مناطق پاین تیره و غنی است و در منطقه بالا درخشان و نافذ.

ترومبون در مقابل نقش تنور یا باس قرار می گیرد و عمل تقویت و تواناتر کردن را در جمع ارکستر بر عهده دارد.

 

شکشکل (۶-۳ )

 

هورن (کُر) Cor

کُر یا هورن یا فرنچ هورن نام‌های سازی است از خانواده سازهای بادی برنجی که به دلیل نوع خاص بدنه طراحی شده دارای صدای ممتدی می باشد. این ساز در ۱۶۵۰ در فرانسه از روی شیپور شکار ساخته شد. به‌همین دلیل درکشورهای انگلیسی زبان به فرنچ هورن (شیپور فرانسوی) معروف است، اگر چه بیشتر نوازندگان آن را فقط هورن می‌نامند. خود فرانسوی‌ها به آن کُر می‌گویند.

این ساز از لوله‌ای نسبتاً طولانی درست می‌شود که برای سادگی دست گرفتن و نواختن آن را به صورت مارپیچ خم می‌کنند. کلیدهایی برای کوتاه و بلند کردن طول لوله نیز روی آن نصب شده‌است. قطر لوله این ساز مانند کورنت یا ساکسفون به‌تدریج گشاد می‌شود، یعنی لوله آن در نزدیک دهنی باریک است و به طرف انتهای ساز گشادتر می‌شود.

هورن از سازهای جدید بوده و دارای سوپاپهایی می باشد که سبب می شود صداهای دلخواه و متنوعی ایجاد نماید. این ساز به دلیل سادگی مورد استفاده و علاقه فراوانی دارد. و در اندازه های مختلف و همینطور چند کلید ساخته می شود.

دارای میدان صوتی پایین تر از ترومپت است اما وسعت صوتی فوق العاده زیادی دارد که قابل مقایسه با ویولن می باشد.

دارای صوتی غنی، خشن و بلند و طیف گسترده از رنگها از عمیق، شیرین و غنی تا درخشان، قوی و حتی دور برنده است. این ساز در مقابل بخش آلتو یا تنور قرار می گیرد و با صدای قوی که دارد در پاساژهای درخشان بکار گرفته می شود.

شکل (۷-۳ ) هورن

 

توبای واگنر Tuba Bayreuth

توبای واگنر یا توبای بایروت، یکی از سازهای بادی برنجی است، ولی برخلاف نامش از خانواده توبا نیست و بیشتر به کُر نزدیک است. صدای آن چیزی میان صدای کُر و توبا است.

این ساز را ریچارد واگنر برای کاربرد در اجرای اپراهای عظیم و پر سر و صدای خود به ویژه دوره اپراهای حلقه نیبلونگن اختراع کرد. اجرای این اپراها در شهر بایروت باعث شده که به این ساز توبای بایروت نیز گفته شود.

پس از واگنر آهنگسازان دیگر مانند آنتون بروکنر، ریچارد اشتراوس و ایگور استراوینسکی برای این ساز آثاری نوشتند.

شکل (۸-۳ ) توبای واگنر

 

توبا Tuba

توبا از سازهای بادی برنجی است. این ساز نسبتاً جدید است و در قرن نوزدهم به مجموعه سازهای ارکستر افزوده شده است. مهم‌ترین نقشی که به این ساز در آثار موسیقی سمفونیک داده شده در سمفونی فانتاستیک اثر هکتور برلیوز بوده است.

این ساز یکی از کشفیات اخیر است که در ارکستر سمفونیک های دنیا موجود می باشد. توبا برای اولین بار در اواسط قرن ۱۹ میلادی بوجود آمد و جایگزین مناسبی برای Ophicleide (نوعی ساز بادی برنجی) بود.

توبا نیز از سازهای برنجی سوپاپ دار که یک سر آن به شکل مخروط دهان باز شیپور بوده و شمای پیچیده ای مانند هورن دارد منتها شکل بیضی آن از حالت حلزونی و گرد هورن قابل تمیز است. این ساز اساساً برای دسته های نظامی طراحی شده و دارای وزن سبک و قابل مانوری می باشد. نوع کوچک آن روی دست و یا روی شانه قرار گرفته و نوع بزرگ آن را نوازنده در حالی که نشسته است روی پا گذارده و دهانه خروجی آن را روی شانه قرار داده و از دهانه می نوازد. این ساز دارای صدای بم و نشاط انگیزی بوده و از آن در ارکستر و مارشهای نظامی استفاده می شود.

توبا در واقع بزرگترین و بم ترین ساز موسیقی می باشد که گفته می شود واگنر آن را تکمیل نموده است.

پایین ترین میدان صوتی را در برنجی ها دارد و وسعت صوت آن کمی کمتر از ترومبون است.

صوتی پُر، غنی، ضخیم، تیره و بسیار قوی ایجاد می کند. در نقش مقابل باس قرار می گیرد و زمینه ی پهن و استواری جهت ارکستر ایجاد می کند. این ساز به ندرت تکنوازی می کند.

کاربردها:

اگر چه این ساز بعنوان تقویت کننده سازهای زهی و بادی چوبی و همچنین کاربردهایی در جهت سلو نواختن دارد معمولاً در ارکسترها یک عدد از این ساز وجود دارد که بعنوان یک ساز باس در میان سازهای بادی برنجی از آن استفاده می شود.

اولین سمفونی خارق العاده که برای این ساز اکستراسیون شد، کار بزرگ هکتور برلیوز بود. اگر چه این قطعه برای دو Ophicleides نوشته شده بود ولی برلیوز بعد از شنیدن صدای این ساز توبا را کشف کرد.

آهنگسازان دیگری نیز قطعات بسیار قوی و زیبایی برای توبا نوشتند که از آنها جمله : ریچارد اشتراوس، شوستاکوچ (سمفونی چهار)، استراونیسکی، ادگارد وارس، ریچارد واگنر هستند.

کنسرتوهای متنوع زیادی توسط آهنگسازان برجسته در ۱۰۰ سال اخیر برای این ساز نوشته شده است. هرچند از توبا معمولاً در گروه های نظامی و ارکستر سمفونیک ها استفاده می شود.

ساختار:

توبا معمولاً با دانگ های مختلف صدایی وجود دارد مثلاً رایج ترین نوع توبا فا، می،  دوبل دو، دوبل می  در گروههای بادی برنجی می باشد.

لوله توبای دوبل سی معمولاً ۱۸ فیت طول دارد در حالی که توبای دوبل دو ۱۶ فیت و توبای می ۱۳فیت و توبای فا ۱۲ فیت طول دارد.

 قسمتهای مختلف توبا:

توبا معمولاً به شکل مخروطی می باشد که از سری آن تا قسمت تولید صدای آن حالت خمیدگی ای وجود دارد و بطور پیوسته لوله آن در طول افزایش پیدا می کند.

 بعضی از توباها لوله شان رو به بالاست و نوازنده باید رو به پایین نفس دهد و صدا از آن تولید می کند. این نوع توبا را توبای قابل ضبط، نام داده اند و این اواخر محبوبیت زیادی کسب کرده به خاطر حسن صدایی که در آن وجود دارد در کارهای ضبطی بسیار از آنها بهره گرفته می شود.

در دسته بندی های این ساز اگر بخواهیم ساختار ارکستر های نظامی را در نظر بگیریم آنرا به صورت سنتی Helicon می نامیدند که در نوع مدرن خود زنگ آن سمت پایین و سری آن کج شده به سمت بالا بود.

از آنجا که کلید بمBass  در زنگ صدایی هر قطعه اثر می گذاشت، هر نوازنده باید قابلیت انگشت گذاری ساز مخصوص را می داشت. بنابراین در گذشته برای گروههای بادی برنجی همواره نتها را برای ۳ کلید بالاتر می نوشتند یعنی برای توبای دوبل سی دو اکتاو بالاتر و برای توبای می یک اکتاو بالاتر. در نتیجه توبا همواره با تغییر این نوسانات روبرو بود، زمانیکه نتهای آنرا نه برای کلید باس، بلکه ۳ اکتاو بالاتر می نوشتند.

شکل (۹-۳ ) توبا

شکل (۱۰-۳ ) رنج صوتی توبا

 

نتیجه گیری

عواملی که در زیر و بم کردن اصوات سازهای بادی چوبی و همچنین جنس و رنگ آن موثر است، مواد اولیه (چوب، فلز و غیره) و شکل ساز (مستقیم یا منحنی بودن آن) نیست این عوامل بی تأثیرند. تنها طول و قطر لوله و اینکه ته لوله بسته یا باز باشد و نیز فشار هوای وارد در این نتیجه موثر است. در سازهای بادی چوبی معمولاً به فواصل معین سوراخهایی روی لوله تعبیه شده که انگشتان هر دو دست نوازنده هنگام اجرا آنها را می بندد، یا باز می کند و به این ترتیب طول هوای مرتعش در لوله زیاد یا کم می شود. این کار سبب حصول اصواتی با زیر و بمی مختلف خواهد شد. در سازهای بزرگتر که انگشتان دستها به همه سوراخها نمی رسد، از وجود اهرمهایی استفاده می شود که سرهایشان در نزدیکی این یا آن انگشت نوازنده و انتهایشان به کمک حلقه قرص لاستیکی بر روی سوراخ قرار گرفته اند هر اهرم فنری نیز دارد که با آزاد ماندن اهرم سوراخ باز می ماند در زبان فارسی مکانیسم فوق را کلید می گویند و در سازهای بادی چوبی غربی، تعداد زیادی کلید به منظور سهولت اجرا تعبیه شده است.

هر ساز بادی برنجی از لوله ای متشکل است که حداقل دوبار خمیده شده باشد. شکل اساسی لوله تقریباً در تمام سازهای مخروطی است همه آنها انتهایی ناقوس وار دارند و دهانی تقریباً در تمامشان به شکل قیف یا فنجان است هر چه میدان صدا در این دسته بم تر باشد گودی دهانیشان بیشتر است. در سازهای بادی برنجی حاصل کننده صوت در حقیقت ارتعاش لبهای نوازنده است، به عبارت دیگر لبها نقش زبانه را در سازهای بادی ایفا می کنند سازهای بادی برنجی در طی لوله فاقد سوراخ است و کوتاه شدن یا بلند شدن طول لوله از راه باز کردن یا بستن دریچه هایی صورت می گیرد که هریک راه به لوله ای اضافی دارد. تعداد دریچه ها که به وسیله دکمه هایی زیر انگشتان نوازنده باز و بسته می شود سه یا چهار است.در سازهایی که میدان صدایی زیر دارند سه، و در سازهای بمتر چهار دریچه تعبیه شده است. عامل اصلی زیر و بم کردن صدا در سازهای بادی برنجی علاوه بر تغییر طول لوله، فشار هواست.(در این خانواده از سازها ترومبون گاه فاقد دریچه است، این ساز از دو لوله به شکل U تشکیل شده که یکی در داخل دیگری سر می خورد و به این ترتیب طول مجموع لوله کم و زیاد می شود).

منابع و مأخذ

کتاب ها:

۱-آزاده فر، محمدرضا- اطلاعات عمومی موسیقی، تهران، انتشارات اسلیمی

۲-افتخاری، محمد- شناخت سازهای ارکستر سمفونیک، تهران، نشر چشم انداز

۳-رضامنش، محمد- سازهای ایرانی، تهران، نشر ایران

۴-ستایشگر، مهدی- واژه نامه موسیقی ایران زمین، تهران، نشر اطلاعات

۵-نفری، بهرام- اطلاعات جامع موسیقی، تهران، انتشارات مارلیک

۶-وجدانی، بهروز- فرهنگ تفسیری موسیقی، تهران، انتشارات یاسمن

سایت ها:

۱-www.aftab.ir

۲-www.fa.wikipedia.org

۳-www.harmonytalk.com

۴-www.persianhub.org

۵-www.roshd.ir

18365 بازدید